هشدار دانشمندان؛ جهان در آستانه پنج نقطه بیبازگشت اقلیمی قرار دارد
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۷۷۱۸۸
به گزارش گروه علم و آموزش ایرنا از پایگاه خبری ساینس الرت، یک گزارش تحقیقی جدید منتشر شده در نشریه «علم» (Science) حاکی است که ناکامی در تحقق هدف توافق آب و هوایی پاریس مبنی بر محدود کردن گرمایش جهانی تا حد ۱.۵ درجه سانتیگراد میتواند موجب چند «نقطه بیبازگشت» خطرناک در شرایط اقلیمی جهان شود.
نویسندگان این گزارش تاکید کردند: حتی سطوح کنونی گرمایش نیز تا هم اکنون جهان را با خطر پنج نقطه مهم بیبازگشت از جمله فروپاشی لایههای یخی قطب جنوب و «گرینلند» رو به رو کرده اما هنوز برای تغییر مسیر خیلی دیر نشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تیم لنتون از دانشگاه اگزیتر (انگلیس) و از مولفان اصلی این گزارش گفت: اگر از فضا به زمین نگاه کنید، نتیجه این تغییرات ازجمله افزایش بلندمدت سطح دریا، مرگ جنگلهای بارانی و موارد دیگر را می بینید و متوجه می شوید، چهره زمین عوض میشود.
این نقاط بیبازگشت به عنوان بازخوردهای تقویتکننده در سیستم اقلیمی تعریف میشوند به این معنی که تغییرات از مرحلهای به بعد خودانگیخته میشوند به طوری که حتی اگر روند گرمایش متوقف هم شود، روند تغییرات لایه یخی ، اقیانوس یا جنگلهای بارانی ادامه مییابد تا به وضعیت تازهای برسد.
هر چند ارزیابیهای قبلی حاکی از این بود که نقاط بیبازگشت در محدوده تغییرات دمایی ۳ تا ۵ درجه سانتیگراد روی خواهند داد اما پیشرفتهای اخیر در نظارتها و مدلسازیهای اقلیمی نشان داده که آستانههای تغییر در دمای بسیار پایینتر قرار دارند.
مقاله تحقیقی جدید از دادههای ۲۰۰ مطالعه اخیر برای ارائه برآوردهای جدید در خصوص زمان وقوع نقاط بیبازگشت استفاده کرده است.
این گزارش حاکی است که با وضعیت دمایی حال حاضر جهان، احتمال رسیدن به پنج نقطه بیبازگشت وجود دارد که عبارتند از فروپاشی لایههای یخی گرینلند و «قطبجنوب غربی» (West Antarctic)، گرم شدن گسترده و ناگهانی لایه منجمد اعماق زمین (permafrost ) ، فروپاشی همرفت در دریای لابرادور (Labrador Sea) و مرگ گسترده صخرههای مرجانی حارهای .
همرفت (انتقال گرما) دریای لابرادور مسوول گرم کردن اروپا است و تغییرات در آن میتواند موجب شدیدتر شدن سرمای زمستان در این قاره شود و گرم شدن لایه منجمد اعماق زمین با تاثیر بر روسیه، اسکاندیناوی و کانادا، تشدید انتشار گازهای کربنی را در پی خواهد داشت.
محققان میگویند هر چند جهان به افزایش دمای ۱.۵ درجه رسیده است اما تبعات آن تا حد زیادی بستگی به مدت زمان تداوم این افزایش گرما دارد، به طوری که اگر این افزایش دما برای مدت پنج یا ۶ دهه ادامه داشته باشد، شاهد بدترین تاثیرات آن خواهیم بود.
معنی این حرف آن است که بشر هنوز میتواند گرمایش بیشتر زمین را کنترل کند و کاهش سریع میزان انتشار گازهای آلاینده ارزش این کار را دارد.
برچسبها تغییرات اقلیمی گرمایش زمین قطب جنوب پژوهشمنبع: ایرنا
کلیدواژه: تغییرات اقلیمی گرمایش زمین قطب جنوب پژوهش تغییرات اقلیمی گرمایش زمین قطب جنوب پژوهش بی بازگشت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۷۷۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشمندان درباره «جهانهای موازی» چه میگویند؟
نظریه جهانهای فراوان که برخی از آن به جهانهای موازی، بسگیتی یا چندجهانی یاد میکنند، شاید همه ویژگیهای یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگیها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب میکند. فیزیکدانان در تازهترین پژوهشها گفتهاند که ابعاد جهانهای موازی بینهایت نیست، بیاندازه بینهایت است!
به گزارش خبرآنلاین، «آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمیاندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایهگذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چهکار کند!».
تحقیقات فیزیکدانان طی نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که نهتنها تعبیر اینشتین در تاسبازی اشتباه بود که کازینوی عظیم فیزیک کوانتومی بهاحتمال زیاد دارای اتاقهایی بسیار بیشتر از هر آن چیزی است که تاکنون تصور میکردیم. حال «ارسلان عادل» و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (UCD)، آزمایشگاه ملی لسآلاموس در ایالات متحده و انستیتو فدرال فناوری سوئیس در لوزان میگویند که به نظر میرسد تعداد این اتاقهای اضافی، نهایتی ندارد!
این پژوهشگران در مقالهای در آرکایو، نقشه واقعیت بنیادین را دوباره ترسیم کردهاند تا نشان دهند که نحوه ارتباط ما با اشیاء در فیزیک، ممکن است مانع از مشاهده چشمانداز عظیم عالم شود.
تفسیر آماری عالمنزدیک به یک قرن است که درک ما از واقعیت، تحت تأثیر نظریهها و مشاهداتی که زیر پرچم مکانیک کوانتومی مطرح شدهاند، پیچیده شده است. روزگاری که میشد اندازهگیریهای دقیقی از اجسام انجام داد و سرنوشت محتوم آنها را با معادلات مکانیک، ترمودینامیک، الکترومغناطیس و نسبیت تعیین کرد، گذشته است.
برای درک تاروپود بنیادینی که عالم را تشکیل داده است، به ریاضیاتی نیاز داریم که بازی احتمالات را به اندازهگیریهای حدودی و غیرقطعی مرتبط کند؛ و این، به دور از دیدگاه شهودی عالم است.
بر اساس تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی، به نظر میرسد که امواج هر احتمالی همیشه وجود دارند، تا زمانی که آن اتفاق قطعی میشود و دیگر احتمالات به ناگاه ناپدید میشوند. حتی در حال حاضر هم کاملاً مشخص نیست که درنهایت، چه چیزی سرنوشت گربه شرودینگر را تعیین میکند.
نظریه جهانهای موازیاما اینهمه ابهام، مانع از آن نشده است که دانشمندان از دیدگاهها و ایدههای مختلف دست بکشند. «هیو اِوِرِت» (Hugh Everett)، فیزیکدان آمریکایی در دهه 1950 (۱۳۳۰) نظریه جهانهای موازی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، همه اندازهگیریهای محتمل، واقعیت خود را پایهگذاری میکنند. به بیان سادهتر میتوان این نظریه را چنین توضیح داد که انبوهی از جهانهای موازی داریم که هر اتفاق امکانپذیری در یکی از آنها به شکل تصادفی رخ میدهد. آنچه جهان ما را در مقایسه با دیگر جهانها پراهمیت میکند، صرفاً آن است که ما در حال مشاهده آن پدیده هستیم.
مدل «جهانهای متعدد» اِوِرِت را از نظر علمی نمیتوان «نظریه» دانست (مانند نسبیت یا مکانیک کوانتومی) و نمیتوان آن را با مکانیک کوانتومی مقایسه کرد که شگفتیهای مطلق را در پدیدهای محسوس به نمایش میگذارد؛ بااینحال محاسبات فیزیکدانان نظریه ریسمان، تعداد حدود ۱۰ به توان ۱۰۰ جهان موازی را محتمل میداند؛ یعنی چند ده میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد عالم!
در مدل چندجهانی (برخی آن را «بسگیتی» ترجمه کردهاند)، با برداشتی از بینهایت عالم از احتمالها شروع میکنیم که به زبان فیزیکدانان، همان مجموع همه انرژیها و موقعیتهای شناختهشده تحت عنوان «هملیتونین سراسری» است و سپس، روی هر چیزی که توجهمان را جلب کند، تمرکز میکنیم. بدین ترتیب احتمالهای نامتناهی را درون زیرسیستمهای همیلتونی مشخصتر و بهمراتب مدیریتپذیرتر، محدود میکنیم.
ذرهبین فریبندهحال این سؤال مطرح میشود که این تمرکز یا بزرگنمایی، درعینحالی که میتواند ادراکی از نامتناهی در اختیارمان قرار دهد، آیا میتواند مانع مشاهده چشمانداز کلی شود؟ آیا این کار، رویکرد کوتهفکرانهای نیست که از آشنایی ما با برخی از اشیاء ریزمقیاس (میکروسکوپی) برآمده باشد؟
بهبیاندیگر، میتوان اینطور توضیح داد که در آزمایش گربه شرودینگر، ما بهراحتی میپرسیم که آیا گربه در داخل جعبه، زنده است یا مرده؛ اما هرگز در نظر نمیگیریم که آیا بوی نامطبوعی از جعبه منتشر میشود یا اینکه میز زیر جعبه، گرم است یا سرد.
پژوهشگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا تمایل ما به حفظ تمرکز بر آنچه در داخل جعبه است، اهمیتی دارد یا نه؛ الگوریتمی را توسعه دادند تا بررسی کنند که آیا ممکن است برخی از احتمالات کوانتومی موسوم به «حالتهای اشارهگر»، کمی سرسختانهتر از دیگر احتمالها تنظیم شوند و درنتیجه سبب شوند که برخی از ویژگیهای حیاتی با احتمال پایینتری درهم تنیده شوند.
اگر چنین باشد، جعبه توصیفکننده گربه شرودینگر تا حدی ناقص است مگر آنکه ما فهرست طولانی عواملی را در نظر بگیریم که بالقوه در سراسر کیهان پراکندهاند.
ارسلان عادل، فیزیکدان UCD در توضیح این ایده میگوید: «برای مثال شما میتوانید بخشی از زمین و کهکشان آندرومدا را در یک زیرسیستم داشته باشید و این زیرسیستم، کاملاً درست است». در تئوری، هیچ محدودیتی برای تعریف زیرسیستمها وجود ندارد و فهرست طولانی از حالتهای دور و نزدیک را میتوان در نظر گرفت که هرکدام، واقعیت را با اندکی تغییر پدید میآورند.
پژوهشگران با اتخاذ رویکرد جدید در نظریه چندجهانی (جهانهای متعدد) اِوِرِت، به پاسخی رسیدهاند که آن را تفسیر «جهانهای بسیار فراوانتر» نامیدهاند. تفسیر جدید، مجموعهای بیشمار از احتمالها را در نظر میگیرد و آن را در بازه بینهایتی از واقعیتها ضرب میکند که در شرایط معمولی آنها را در نظر نمیگیریم.
روش نوین هم با شباهت زیادی به تفسیر اصلی، بیش از آنکه درباره رفتار عالم توضیحی ارائه دهد، به تلاش ما برای مطالعه گامبهگام آن در هر لحظه اشاره دارد.
پژوهشگران امیدوارند که این الگوریتم بتواند در توسعه راههای بهتر برای کاوش سیستمهای کوانتومی مانند الگوریتمهای داخل کامپیوتر، کاربرد داشته باشد.